تجربه ی من

الفبای نو / نزار قبانی

میخواهم   برایت الفبایی نو بیافرینم متفاوتبا الفبای تمام زبان ها   الفباییاز هارمونی باران و از غبار هاله ی ماه   ازاندوه ابرهای خاکستری و درد برگ های بید   زیرچرخ های ارابه آذرماه می خواهم گنجی از کلمات، به تو هدیهکنم که هیچزنی هدیه نگرفته باشد و نخواهد گرفت   ای زنی که نه پیش از تو   و نه بعد از تو زنی این چنین نبوده است ... ...
8 آذر 1391

اعجاز / روزبه بمانی

از کدوم خاطره برگشتی به من که دوباره از تو رویایی شدم همه ی دنیا نمی دیدن منو من کنار تو تماشایی شدم از کدوم پنجره می تابی به شب که شبونه با تو خلوت می کنم من خدا رو هر شب این ثانیه ها به تماشای تو دعوت می کنم تو هوایی که برای یک نفس خودمو از تو جدا نمی کنم تو برای من خود غرورمی من غرورمو رها نمی کنم تا به اعجاز تو تکیه می کنم شکلِ آغوش تو می گیره تنم اون کسی که پیش چشم یک جهان به رسالت تو تن می ده منم ... ...
7 آذر 1391

از فیلم 1984

میتونن شکنجه ات بدن و مجبورت بکنن همه چیز رو بگی اما نمیتونن مجبورت کنن بهش ون اعتقاد داشته باشی، نمیتونن داخل تو بشن، نمیتونن قلبت رو بگیرن ... ...
7 آذر 1391

من آرزومند دهانت هستم، صدایت، مویت / پابلو نرودا

من آرزومند دهانت هستم، صدایت، مویت دور نشو حتی برای یک روز زیرا که …  زیرا که … چگونه بگویم یک روز زمانی طولانی است برای انتظار من چونان انتظار در ایستگاهی خالی در حالی که قطارها در جایی دیگر به خواب رفته اند ! ترکم نکن حتی برای ساعتی چرا که قطره های کوچک دلتنگی به سوی هم خواهند دوید و دود به جستجوی آشیانه ای در اندرون من انباشته می شود تا نفس بر قلب شکست خورده ام ببندد ! آه ! خدا نکند که رد پایت بر ساحل محو شود و پلکانت در خلا پرپر زنند ! حتی ثانیه ای ترکم نکن، دلبندترین ! ...
6 آذر 1391

از "پابلو نرودا" ...

اکنون که مال منی رویایت را تنگاتنگ رویایم بخوابان و به عشق و رنج و کار بگو که اکنون همه باید بخوابند ... ...
6 آذر 1391

از "آلفرد هیچکاک"

من انقدر فیلم در ژانر وحشت ساختم که اگه فیلم سیندرلا رو همبسازم ، تماشاگران زیر مبلها دنبال جسد می گردن !     آلفرد هیچکاک ...
6 آذر 1391

The Pianist

- شرم آوره. دارن مارو مثل گوسفندان به مذبح میبرن. چرا بهشون حملهنمی کنیم ؟   نیم میلیوننفریم. میتونیم فرار کنیم یا حداقل شرافتمندانه می میریم و ننگ تاریخ رو پیشانیموننمی خوره...     The Pianist     Roman Polanski ...
6 آذر 1391

چون عسل از "نزار قبانی"

وقتی بارانی بهاری ات را درآوردی مثل پروانه ای که پیله اش را در می آورد و رو به رویم نشستی مطمئن شدم که بچه ها راست می گویند و همچنین همه زن ها و مردها تو شیرینی ،چون عسل و مدهوش کننده ای ،چون شب قدر ... نزار قبانی ...
5 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد